گزارش هاي ساواك و شهرباني از روزهاي حماسه در زمستان 1356-(1)


 

نويسنده: معصومه مراد پور




 

مقدمه
 

رويدادهاي تاريخي معمولا ريشه در حوادث و وقايع گذشته و قديمي تر دارند و بررسي اين رويدادها، مستلزم نقب زدن در دل تاريخ و تحليل رخدادها و وقايعي است كه در مسير آن ظهور و بروز يافته است؛ بي ترديد «انقلاب اسلامي ايران» نيز از شمول چنين منطقي خارج نيست و همانا يكي از حساس ترين، درخشان ترين و آموزنده ترين دوران هاي تاريخ معاصر كشوراست. انقلاب اسلامي ايران، اول بار با سخنراني امام خميني (ره) در 13 خرداد 1342 ـ مصادف با عاشوراي حسيني ـ در مدرسه فيضيه قم كه ابهت دروغين شاه را در هم شكست، شكل گرفت. پاسخ تند و خشن نيروهاي رژيم در سركوب روحانيت و طلاب و ايجاد رعب و
وحشت و درنهايت دستگيري امام خميني (ره)، به قيام خونين 15 خرداد منجر گرديد. قيام خونين 15 خرداد نقطه عطفي در تاريخ مبارزات و تحولات ملت در جامعه ايران است. در واقع اين حادثه عظيم، مبارزات را به مرحله تازه اي وارد كرد و چالشي عميق ميان ملت و رژيم ايجاد نمود. پس از نطق تند و افشاگرانه امام خميني (ره) در 4 آبان 1343 و انتشاراعلاميه اي سازنده در مورد احياي رژيم كاپيتولاسيون و افشاي جنايات شاه، رژيم ايران ايشان را در روز 13 آبان ابتدا به تركيه و سپس در 13 مهر 1344 به نجف تبعيد كرد. با تبعيد امام خميني (ره) به نجف، شور و شعف ايران را فرا گرفت اما اعتراض نسبت به تبعيد امام در سال هاي بعد نيز دنبال شد تا جايي كه اطلاعات پليس با ارسال نامه اي به اطلاعات شهرباني كل كشور نوشت :
ملتي كه مرجع تقليد و رهبر عظيم الشأن خود را در تبعيد ببيند هرگز فكر آشتي و سازش با مسببين اين جنايت را به مغز خود راه نمي دهد.
ازاوايل سال 1356 سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك) طي دستور العملي مجبور شد با افراد و گروه هايي كه به قانون اساسي و مباني نظام شاهنشاهي معتقد بودند اما دست به تنقيد و اعتراض مكتوب مي زدند، مدارا كند؛ در نتيجه شيوه برخورد اين دستگاه امنيتي با طيفي چون جبهه ملي، حزب ايران، حزب ملت ايران، نهضت راديكال ايران، حزب زحمتكشان ملت ايران، نهضت آزادي، حزب مردم ايران، جامعه سوسياليست هاي نهضت ملي ايران و كانون نويسندگان دست خوش تغييرشد و گماردن جاسوس بيشتر، مراقبت و ارعاب، جاي دستگيري و زندان را گرفت. اين افراد و گروه ها نيز با درك اين تحول به خود اجازه دادند اعلاميه، بيانيه و نامه سرگشاده در چارچوب حمايت از قانون اساسي و نظام مشروطه سلطنتي منتشر كنند و مجالس حزبي خود را با جديت بيشتر تشكيل دهند و در مقابل، روحانيان برجسته و اكثريت ملت ايران نظام شاهنشاهي را به رسميت نمي شناختند و خواهان سرنگوني شاه و تشكيل حكومت اسلامي بودند.
نيمه دوم سال 1356 در واقع دوراني است كه ازآن به عنوان ماه هاي سرنوشت ساز ايران
نام برده مي شود و همانا رويدادهاي اين شش ماه، ريشه هاي اين انقلاب را در خاك ايران گسترانيد و در ماه هاي بعد، از اين ريشه نهالي تناور روييد.
اولين عامل شتابزاي نهضت اسلامي ايران در اول آبان سال 1356 با شهادت سيد مصطفي خميني و برگزاري مجالس بزرگداشت در شهرهاي مختلف كشور آغاز گرديد. تعدد سخنراني ها به همراه محتوي سياسي آنها نه تنها پهنه ايران، بلكه كشورهاي همسايه و بسياري از محافل دانشجويي در اروپا، امريكا و آسيا را در برگرفت و نام امام خميني (ره) كه سال ها زنداني سينه ها و گلوها شده بود، بر زبان ها جاري گرديد. وعاظ و خطبا نيز در اين مجالس، خواست هايي را مطرح كردند كه پيش از آن، بيانش مستوجب گرفتاري و مجازات سخت بود. از جمله اين خواست ها بازگشت امام خميني از تبعيد تشكيل حكومت اسلامي، آزادي زندانيان سياسي، آزادي قلم، بيان، مطبوعات و... بود. مردم با برپايي تظاهرات، انزجار خود را از حكومت پهلوي اعلام كردند و در پي اقدامات ساواك نسبت به بازداشت، حبس، شكنجه، ممنوعيت از منبر وتبعيد روحانيون به مناطق بد آب و هوا گاه سني نشين، نه تنها از موج قيام هاي مردمي نكاست، بلكه آتش خشم مردم را روز به روز برافروخته تر كرد. اين اقدامات ساواك با آنچه از سوي رژيم «فضاي باز سياسي» ناميده مي شد، تناقض داشت.
در 17 دي ماه 1356 ـ سالروز كشف حجاب ـ اولين تظاهرات باشكوه زنان محجبه مشهد در اعتراض به رژيم برپا گرديد. امام خميني (ره) بعدها در يكي از سخنراني هايشان (1358/1/21)، ضمن اشاره به نقش زنان در پيشبرد انقلاب اسلامي فرمودند: «... شما سهم بزرگي در اين نهضت اسلامي ما داريد. شما در آتيه براي مملكت ما پشتوانه هستيد. از شماست كه مردان و زنان بزرگ تربيت مي شوند...» از سوي ديگر، رژيم ايران در همين روز (56/10/17) با انتشار مقاله توهين آميز «ايران و استعمار سرخ و سياه» در واقع دومين عامل شتابزاي انقلاب اسلامي ايران را فراهم كرد. رژيم شاه با اين مقاله سعي داشت چهره مقدس رهبر انقلاب را كه استوانه اصلي جريان هاي انقلابي و ضد سلطنتي بود خدشه دار نمايد؛ اما حركت انقلابي مردم ايران بالاخص طلاب و اهالي شهر قم بار ديگر حادثه آفريد و قيام خونين 19 دي را در صفحات
تاريخ اين كشور به يادگار گذاشت. اين رويداد به فروپاشي رژيم شاه سرعتي فوق العاده بخشيد و امام نيز در پيامي خطاب به ملت ايران نوشتند: «من به ملت شريف ايران مژده مي دهم كه رژيم جائرانه شاه نفس هاي آخرش را مي كشد.»
در واكنش به حادثه 19 دي قم، شهرهاي مختلف ايران اقدام به برپايي مجالس عزاداري كردند اما روحانيون شهر تبريز اقدامي به هنگام صورت ندادند و مانند بزرگداشت شهادت سيد مصطفي خميني، خصور به موقع و مؤثري نداشتند و نهايتا يكي از تجار متدين و شجاع تبريز به نام مرحوم مهدي فهيمي اعلاميه اي صادر كرد و مجلس ترحمي ترتيب داد كه اين كار با اشاره و همكاري آيت الله شهيد قاضي طباطبايي بود. شايد اين اقدام روحانيون تبريز به نفوذ آقاي شريعتمداري در تبريز و سلوك سياسي اش با روحانيون پيشگامي چون آقاي قاضي طباطبايي فاصله داشت و قريب به اتفاق روحانيون تبريز ـ جدا از موافقت يا مخالفت با اين منش سياسي ـ نيز از ايشان تبعيت مي كردند. اما در هر حال پيش بيني مرحوم قاضي كه گفته بود: «تبريز ديگ سنگي است كه دير به جوش مي آيد ولي اگر به جوش آيد، كنترل آن آسان نيست.» خيلي زود تحقق يافت و اقدامات دانشجويان اين شهر در تهيه و توزيع اعلاميه نسبت به برگزاري مراسم اربعين شهداي 19 دي قم ودعوت از اهالي اين شهر، سبب شكل گيري واقعه 29 بهمن
تبريز گرديد و سومين عامل شتابزاي انقلاب اسلامي شكل گرفت. درگيري ها به جايي رسيد كه رئيس شهرباني تبريز ضمن تماس با آيت الله قاضي طباطبايي، از ايشان خواست تا مردم را به نظم و آرامش دعوت كند. شهيد قاضي در پي اين تماس شهرباني، خطاب به اهالي تبريز فرمودند : «واقعا رژيم را به زانو در آورديد.»
شهادت آيت الله سيد مصطفي خميني در اول آبان، كشتار طلاب علوم ديني و مردم قم در 19 دي ماه 1356 وقتل عام مردم تبريز در 29 بهمن همين سال، نشان از برخورد خونين عوامل امنيتي و انتظامي رژيم شاه با نهضت اسلامي ايران است. اما اين رويدادها نشان دادند كه مردم ايران خواستار ادامه نهضت هستند و فرصت ها را براي بروز خواسته عظيم خود كه سرنگوني رژيم شاه است، از كف نخواهند داد و ديگر هيچ سدي توانايي مهاراين نيروي رها
شده امواج مردمي را ندارد.
از آن جايي كه هنوز ناگفته هاي بسياري درباره تاريخ پر فراز نشيب انقلاب اسلامي ايران باقي مانده است، اين روز شمار سعي دارد گوشه هايي از وقايع ناگفته اسناد محرمانه ساواك و شهرباني نظام شاهنشاهي ايران را در زمستان 1356 ارائه نمايد. باشد كه در آگاهي و اطلاع نسل امروز و نسل هاي آينده نسبت به حماسه آفريني هاي مردم عصر انقلاب مؤثر و مفيد باشد.
و اما يادآوري چند نكته :
1. با اينكه مطالب مندرج در روز شمار، برگرفته از گزارش هاي محرمانه ساواك و شهرباني مي باشد، ليكن متن تنظيمي به قلم اين نويسنده است و در مواردي كه لازم بود عين گزارش آورده شود، متن آن در گيومه قرار گرفته است.
2. در گزارش هاي محرمانه ساواك و شهرباني تلاش شده است روي واقعيت ها و حقايق در رويدادها و جريان ها پرده بكشند، اهداف و آرمان هاي مردمي را به گونه اي تعديل كنند، شعارهاي ضد شاهي را حتي المقدور درز بگيرند، شمار شركت كنندگان را در راهپيمايي ها، گردهمايي هاي و تظاهرات به مراتب كمتر از آن حدي كه بوده است وانمود كنند، انگار اگر واقعيت ها را مي نوشتند از ديد مسئولان مافوق، موافق يا هوادار انقلاب شناخته مي شدند!!
3. گزارشگران مقيد و مأمور بودند كه در مورد برخورد خشونت آميز وتجاوزكارانه پليس با مردم و كشت و كشتاري كه به راه مي انداختند نيز گزارشي واقعي و راست و درست ندهند و آمار و ارقام كشته ها و زخمي ها را تا سر حد امكان كمتر از آن حدي كه به وقوع پيوسته بود بنمايانند. از اين رو نبايد اين گزارش ها را مطابق با واقع پنداشت و بي كم و كاست دانست با وجود اين از اين گزارش ها مي توان سرنخي براي پيگيري حوادث و جريانهايي كه در آن دوره اتفاق افتاده است به دست آورد و از آن بهره برد.
پنج شنبه 1356/10/1 ـ 22 دسامبر 1977 ـ 11 محرم 1398
ـ در ساعت 2 بامداد، اعلاميه اي به امضاي «گروه مجاهدين اسلامي تهران» در جيرفت توزيع شد. در اين اعلاميه آمده بود: «هر روز عاشورا و هر زميني كربلا و هر ماه محرم است. به پاس فرا رسيدن عاشورا، براي جلوگيري از فساد اقدام به تخريب مشروب فروشي ها نموده ايم، اميدواريم مسلمانان اين عمل را در ايران دنبال كنند.»
ـ در ساعت 3 بامداد، يك باب مغازه مشروب فروشي در بخش شازند ـ شهرستان اراك ـ از سوي شش نفر به آتش كشيده شد. يك نفر از آنها بر اثر انفجار ناشي از گاز بنزين درگذشت و پنج نفر ديگر توسط مأموران دستگير شدند.
ـ در ساعت 5/15 صبح، يك باب مغازه مشروب فروشي در جيرفت از سوي عده اي ناشناس به آتش كشيده شده.
ـ اعلاميه اي به امضاي «اتحاد نيروهاي جبهه ملي ايران » تحت عنوان «هم ميهنان» در مورد اعتراض نسبت به تبعيد چند تن از روحانيون شهرهاي قم و مشهد به نقاط بد آب و هواي كشور منتشر شد.
ـ خبرگذاري آسوشيتدپرس به نقل از تلويزيون ملي ايتاليا: «شاه اظهار داشت كه در كشور وي هيچ محدوديت آزادي مگر براي خائنين وجود ندارد. شاه گفت كه ايران تنها يك حزب دارد و همه مردم مملكت در آن عضويت دارند.»
شنبه 1356/10/3 ـ 24 دسامبر 1977 ـ 13 محرم 1398
ـ اعلاميه اي تحت عنوان «چرا حسين قيام كرد؟ شهيد راه آزادي » در آموزشگاه عالي پرستاري دانشگاه اصفهان نصب شد.
ـ بنابر گزارش ساواك، تعداد اعلاميه مربوطه به سخنراني امام در چهارم آبان سال 1343 در اعتراض به احياي رژيم كاپيتولاسيون، و «پاسخ زعيم و مرجع عاليقدراسلام امام خميني به تسليت هاي عموم ملت ايران» در دانشسراي راهنمايي تحصيلي آبادان مشاهده گرديد.
بنا بر گزارش ساواك اعلاميه اي تحت عنوان «هموطنان» در دبيرستان دخترانه عليرضا پهلوي شهر آبادان مشاهده شد. در اين اعلاميه «ضمن اهانت به مقدسات ملي و ميهني، از مردم خواست تا عليه دولت قيام كنند. همچنين شعار «مرگ بر 66» بر روي تخته، كف و ديواركلاس ها نوشته شده بود كه توسط مسئولان امر محو گرديد.»
ـ عصر امروز، تظاهراتي در تهران از سوي حدود 40 نفر در خيابان طوس برپا گرديد.تظاهر كنندگان ضمن سردادن شعار «اتحاد، مبارزه، پيروزي»، اعلاميه اي تحت عنوان «خلق زحمتكش ايران» با امضاي «دانشجويان مبارز» توزيع كردند.
ـ در ساعت 18/30، تظاهراتي در تهران از سوي جمعي حدود 30 نفر در نعمت آباد امامزاده حسن برپا گرديد، تظاهر كنندگان با دخالت مأموران متفرق شدند.
ـ از ساعت 20/50 الي 22/25، مراسمي در آبادان با حضور جمعي حدود 500 نفر و سخنراني آقاي محمد رضا بيك يزدي معروف به فاكر در مسجد جزايري برپا گرديد.
ـ خبرگزاري فرانسه از قول يك بانوي وكيل دادگاه هاي پاريس كه به تازگي از ايران ديدار كرده بود، نوشت : «وكلاي ايراني از تأسيس زندان هاي مخفي و گاهي نيز زيرزميني و تمايل مفرط به كشتن افراد در خيابان به جاي بازداشت كردن، اظهار نگراني مي كنند.»
يكشنبه 1356/10/4 ـ 25 دسامبر 1978 ـ 14 محرم 1398
ـ تظاهراتي در جهرم از سوي حدود 20 نفر از دانش آموزان در دبيرستان خواجه نصير برپا گرديد.
دوشنبه 1356/10/5 ـ 26 دسامبر 1978 ـ 15 محرم 1398
ـ «اتحاد نيروهاي جبهه ملي ايران» اعلاميه اي منتشر و در آن از ساواك به عنوان «سازمان جهنمي اطلاعات و امنيت » ياد كرد و نوشت : «اين سازمان براي نهان داشتن چهره كريه خويش نيرنگ هاي تازه اي به كار مي برد.»
ـ پس از برگزاري مراسم بزرگداشت چهلمين روز شهادت سيد مصطفي خميني در مسجد اعظم قم و اظهارات محمد جواد حجتي كرماني در مورد قطعنامه 13 ماده اي، روزنامه رستاخيز دو روز بعد مطالبي توهين آميز در مورد ايشان نوشت. در پي اين اهانت، امروز اعلاميه اي به صورت نامه سرگشاده خطاب به روزنامه رستاخيز و با امضاي «سرباز حوزه علميه» از سوي عده اي ناشناس منتشر شد. در اين اعلاميه به بي حجابي و مفاسد ناشي از آن و همچنين به روحانيون موافق رژيم به شدت حمله شد.
ـ ‌سه نفر از دانشجويان انستيتوي تكنولوژي اراك ضمن پوشاندن صورت خود و سردادن شعار «اتحاد، مبارزه، پيروزي ـ تعداد هفت جام از شيشه هاي انستيتو را شكستند و متواري شدند.
ـ تظاهراتي در تهران از سوي جمعي حدود 40 نفر از خيابان ثريا (سميه فعلي) برپا گرديد. در پايان يك نفر از تظاهر كنندگان (يكي از دانشجويان دانشگاه تهران) توسط مأموران دستگير شد.
چهارشنبه 1356/10/7 ـ 28 دسامبر 1978 ـ 17 محرم 1398
ـ در ساعت 14/30، تظاهراتي در تهران از سوي حدود صد نفر در خيابان مختاري برپا گرديد. تظاهركنندگان ضمن سردادن شعار «ما آزادي مردم را مي خواهيم ـ ما خون خودمان را فداي مردم خواهيم كرد» با دخالت مأموران متفرق و حدود سه نفر دستگير شدند.
ـ اداره يكم عمليات و بررسي، در نامه اي به رياست واحد اطلاعاتي كميته مشترك ضد خرابكاري، ضمن اعلام وضعيت آقاي محمد مهدي رباني رانكوهي كه طبق رأي كميسيون امنيت اجتماعي قم در تاريخ 56/9/15، به سال اقامت اجباري در شهر بابك محكم شده است و از آن زمان متواري گرديده، در خواست كرد تا نسبت به دستگيري و اعزام ايشان به محل تعبيد اقدام نمايد.
ـ در ساعت 22/30، در انفجار يك بمب كوچك در دستشويي طبقه اول انجمن ايران و
امريكا واقع در خيابان وصال شيرازي تهران، خسارت مالي شديدي به ساختمان وارد آمد.
پنج شنبه 1356/10/8 ـ 29 دسامبر 1978 ـ 18 محرم 1398
ـ در پي انفجار شب گذشته در ساختمان انجمن ايران و امريكا، رسانه هاي گروهي دنيا اين خبر را به سراسر جهان مخابره كردند و گمان داشتند كه اين واقعه با ورود پريزيدنت كارتر، رابطه مستقيم دارد(اين واقعه سه روز پيش از ورود رئيس جمهور امريكا به ايران به وقوع پيوست ).
ـ بنابر گزارش آسوشيتدپرس، «يك گروه ماركسيست اسلامي مسئوليت انفجار بمب در انجمن ايران و امريكا را بر عهده گرفته است.» اين خبرگزاري اعلام كرد، مردي كه مدعي سخنگوي يك سازمان زيرزميني است ضمن تماس با اين خبرگزاري اطلاع داد كه به منظور اعتراض نسبت به ديدار كارتر از تهران، انفجارهاي بيشتري در پيش خواهد بود(با اين حال سازمان چريك هاي فدايي خلق مسئوليت اين بمب گذاري را برعهده گرفت).
منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 14.